پرسش :
آيا اين مطلب صحّت دارد كه امام سجاد(علیه السلام) در عزاي پدرشان امام حسين(علیه السلام) خون گريه ميكردند؟
شرح پرسش :
پاسخ :
منظور از «خون گريه كردن» اين است كه عمق مصيبت و عزاداري امام سجاد(ع) بيان شود و در هر صورت، به چنين لفظي در منابع برخورد نكرديم. اگر چه يكي از القاب آن حضرت «بكّاء» بود؛ البته خون دل خوردن حضرت از فراق پدرش امام حسين ميتواند توجيهگر اين اصطلاح باشد.
در زيارت ناحيهي مقدسهي منسوب به امام عصر(ع) نيز نزديك به اين معنا ديده ميشود كه حضرت فرموده باشد: «به قدري بر تو گريه ميكنم كه اگر اشكم تمام شد، به جاي اشك از چشمانم خون جاري شود.»
امام سجاد(ع) ـ فرزند امام حسين(ع) ـ يكي از حاضران و ناظران صحنهي خونين كربلا در سال 61 هجري بودند. از نزديك شهادت پدر بزرگوارش، عموي عزيزش حضرت عباس و برادرانش علياكبر و علياصغر(ع) و شهادت تمام ياران امام و برخي از صحابهي رسول خدا و بنيهاشم را در كربلا مشاهده نمود و عمق فاجعهي دردناك اين حادثه و هتك حرمت اهلالبيت(ع) و اسارت آنها را به خوبي درك كرد، و هر انساني به جاي او بود از شدت غم و اندوه، قالب تهي ميكرد. امام سجاد(ع) نداي «هل من ناصر ينصرني» پدرش را ميشنيد و با آنكه از شدّت بيماري، در بستر افتاده بود، ميخواست به سوي ميدان برود كه امام حسين(ع) به خواهرش امّكلثوم فرمود: «او را نگاه دار، كه از نسل پيامبر در زمين باقي بماند.»[1]
امام زين العابدين(ع) به همراه عمّههاي خود و خواهران و ساير اسيران بنيهاشم و غير آنها، به اسارت برده شد و فشارهاي روحي و رواني سختي را متحمّل گرديد و در عين حال براي ابلاغ پيام سيدالشهدا(ع) خطبهها ايراد فرمود و در اين كار، با موفقيت كامل و پيروزمندانه بر دشمنان و بنياميه فائق آمد و همراه عمهاش زينب، انقلاب ديگري در اجتماع آن روز و جامعه غفلت زده اسلامي به پا كردند.
امام(ع) با به ياد آوردن حادثهي عاشورا و خاطرات پدر و ياران و برادرانش گريه ميكرد و اساساً، چنان كه اخبار صحيح گزارش ميدهند، آسمانها [2]و زمين[3] و حيوانات وحشي و جمادات و نباتات و مجردات، اعم از جنيان [4]و پريان[5] (ملائكه)، در عزاي سالار شهيدان(ع) گريستند و مدتها ماتم آنها ادامه داشت. اين اخبار از طريق علماي عامه نيز نقل شده است و از لحاظ تكويني صحيح ميباشد و هيچ خدشهاي بر آنها وارد نيست؛ چرا كه بر اساس احاديث فراواني، امام حجّت خدا است و تمام موجودات، در تكوين وجودشان به وجود او وابسته است و در حقيقت برقراري آسمانها و زمين و حيات موجودات و استمرار آن، از وجود امام و حجت الهي سرچشمه ميگيرد و سلسله حيات در هستي، متعلق و مشروط به وجود آنها است.[6] پس در اين انديشه اصيل، جاي هيچ ترديد نيست كه مخلوقات هستي در فقدان حجت الهي يك صدا ناله سر دهند. چه رسد به اين كه حجت خدا به دست جمعي ظالم و سفّاك با آن وضع فجيع و درد آور به شهادت رسد و فرزندانش و اهل حرمش اسير و غارتزده شوند؛ اما فقدان ولايت اگر براي انسان قابل تحمل باشد ـ كه براي انسان واقعي نيست ـ براي موجودات ديگر تحملناپذير است و آنها بر اساس آن وديعه الهي بهترين اظهار تأسف را براي اين مصيبت ابراز و اظهار ميكنند كه خون گريستن يكي از مصاديق آن است.
در زيارت ناحيهي مقدسه ميخوانيم: «براي گريه در عزاي تو اگر اشك تمام شود خون گريه ميكنم»؛ [7]
لئن اخرتني الدهور و عاقني عن نصرك المقدور لابكينّك صباحاً و مساءً فلا ندبنّك صباحاً و مساءً و لابكينّ عليك بدل الدموع دما.ً[8]
بنابراين، (خون گريستن) ممكن است كنايه از شدّت حزن و اندوه و عظمت مصيبت باشد كه به امام سجاد(ع) نسبت ميدهند، همانگونه كه در اين زيارت ـ كه به امام زمان(ع) منتسب است ـ حضرت چنين فرموده است.
طبق نقل منابع معتبر امام زينالعابدين بسيار ميگريست: «و لقد كان بكي علي ابيه الحسين عشرين سنة...»؛[9] يعني براي پدرش حسين(ع) بيست سال گريه كرد. يك روز غلامش عرض كرد: اي پسر رسول خدا، حزن و اندوه شما كي تمام ميشود؟ امام فرمود: واي بر تو! يعقوب نبي با اينكه دوازده پسر داشت، در فراق يوسف به قدري گريست كه چشمانش نابينا شد، و اينك من كه شاهد شهادت پدرم و عمويم و هفده نفر از اهل بيتم بودم، چگونه حزن من تمام شدني است؟[10]
امام سجّاد(ع) با اين حالت گريهها و عزاداري خويش، از ارزشها دفاع ميكرد و ميراث عاشورا را زنده نگاه ميداشت و درس توحيد، اخلاق و آداب اجتماعي ميداد و ميفرمود: «قتل ابن رسول الله جائعاً، قتل ابن رسول الله عطشاناً»؛ پس گريههاي امام زين العابدين(ع)، خون دل بود كه جاري ميشد.
پی نوشتها:
[1]. بحارالانوار، مرحوم مجلسي، ج 45، ص 46. الدمعة الساكبة، ج 4، ص 334.
[2]. بحارالانوار، ج 45، ص 206، 207.
[3]. همان، ج 45، ص 218.
[4]. همان، ج 45، ص 233.
[5]. همان، ج 45، ص 220، 229.
[6]. در جلد 45 بحارالانوار روايات زيادي درباره خون گريستن آسمان و زمين وارد شده است ر.ك: ص 211، حديث 25 و 26 . 19 و حديث 40 و 41، ص 217.
[7]. متن كامل زيارت ناحيهي مقدسه در بحارالانوار، ج 45، ص 65 الي 72 آمده است كه نام شهيدان را يكايك ميشمارد و سلام ميدهد. شايان ذكر است كه مرحوم فيض الاسلام در كتاب ترجمه خاتون دوسرا، زندگي حضرت زينب (س) در ص 217 آورده است كه زيارت ناحيه مقدسه از امام حسن عسكري و تاريخ صدور آن سال 252 هجري قمري است و ولادت حضرت امام زمان در سال 255 يا 256 است، والله العالم.
[8]. سوگ نامه آل محمد، محمد اشتهاردي، ص 154 و 156، انتشارات ناصر، سال 71، چاپ سوم.
[9]. بحارالانوار، ج 46، ص 63.
[10]. ر. ك: همان ص 63.
منبع: نهضت عاشورا (تحريفها و شبههها)، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزهي علميه (1381)
منظور از «خون گريه كردن» اين است كه عمق مصيبت و عزاداري امام سجاد(ع) بيان شود و در هر صورت، به چنين لفظي در منابع برخورد نكرديم. اگر چه يكي از القاب آن حضرت «بكّاء» بود؛ البته خون دل خوردن حضرت از فراق پدرش امام حسين ميتواند توجيهگر اين اصطلاح باشد.
در زيارت ناحيهي مقدسهي منسوب به امام عصر(ع) نيز نزديك به اين معنا ديده ميشود كه حضرت فرموده باشد: «به قدري بر تو گريه ميكنم كه اگر اشكم تمام شد، به جاي اشك از چشمانم خون جاري شود.»
امام سجاد(ع) ـ فرزند امام حسين(ع) ـ يكي از حاضران و ناظران صحنهي خونين كربلا در سال 61 هجري بودند. از نزديك شهادت پدر بزرگوارش، عموي عزيزش حضرت عباس و برادرانش علياكبر و علياصغر(ع) و شهادت تمام ياران امام و برخي از صحابهي رسول خدا و بنيهاشم را در كربلا مشاهده نمود و عمق فاجعهي دردناك اين حادثه و هتك حرمت اهلالبيت(ع) و اسارت آنها را به خوبي درك كرد، و هر انساني به جاي او بود از شدت غم و اندوه، قالب تهي ميكرد. امام سجاد(ع) نداي «هل من ناصر ينصرني» پدرش را ميشنيد و با آنكه از شدّت بيماري، در بستر افتاده بود، ميخواست به سوي ميدان برود كه امام حسين(ع) به خواهرش امّكلثوم فرمود: «او را نگاه دار، كه از نسل پيامبر در زمين باقي بماند.»[1]
امام زين العابدين(ع) به همراه عمّههاي خود و خواهران و ساير اسيران بنيهاشم و غير آنها، به اسارت برده شد و فشارهاي روحي و رواني سختي را متحمّل گرديد و در عين حال براي ابلاغ پيام سيدالشهدا(ع) خطبهها ايراد فرمود و در اين كار، با موفقيت كامل و پيروزمندانه بر دشمنان و بنياميه فائق آمد و همراه عمهاش زينب، انقلاب ديگري در اجتماع آن روز و جامعه غفلت زده اسلامي به پا كردند.
امام(ع) با به ياد آوردن حادثهي عاشورا و خاطرات پدر و ياران و برادرانش گريه ميكرد و اساساً، چنان كه اخبار صحيح گزارش ميدهند، آسمانها [2]و زمين[3] و حيوانات وحشي و جمادات و نباتات و مجردات، اعم از جنيان [4]و پريان[5] (ملائكه)، در عزاي سالار شهيدان(ع) گريستند و مدتها ماتم آنها ادامه داشت. اين اخبار از طريق علماي عامه نيز نقل شده است و از لحاظ تكويني صحيح ميباشد و هيچ خدشهاي بر آنها وارد نيست؛ چرا كه بر اساس احاديث فراواني، امام حجّت خدا است و تمام موجودات، در تكوين وجودشان به وجود او وابسته است و در حقيقت برقراري آسمانها و زمين و حيات موجودات و استمرار آن، از وجود امام و حجت الهي سرچشمه ميگيرد و سلسله حيات در هستي، متعلق و مشروط به وجود آنها است.[6] پس در اين انديشه اصيل، جاي هيچ ترديد نيست كه مخلوقات هستي در فقدان حجت الهي يك صدا ناله سر دهند. چه رسد به اين كه حجت خدا به دست جمعي ظالم و سفّاك با آن وضع فجيع و درد آور به شهادت رسد و فرزندانش و اهل حرمش اسير و غارتزده شوند؛ اما فقدان ولايت اگر براي انسان قابل تحمل باشد ـ كه براي انسان واقعي نيست ـ براي موجودات ديگر تحملناپذير است و آنها بر اساس آن وديعه الهي بهترين اظهار تأسف را براي اين مصيبت ابراز و اظهار ميكنند كه خون گريستن يكي از مصاديق آن است.
در زيارت ناحيهي مقدسه ميخوانيم: «براي گريه در عزاي تو اگر اشك تمام شود خون گريه ميكنم»؛ [7]
لئن اخرتني الدهور و عاقني عن نصرك المقدور لابكينّك صباحاً و مساءً فلا ندبنّك صباحاً و مساءً و لابكينّ عليك بدل الدموع دما.ً[8]
بنابراين، (خون گريستن) ممكن است كنايه از شدّت حزن و اندوه و عظمت مصيبت باشد كه به امام سجاد(ع) نسبت ميدهند، همانگونه كه در اين زيارت ـ كه به امام زمان(ع) منتسب است ـ حضرت چنين فرموده است.
طبق نقل منابع معتبر امام زينالعابدين بسيار ميگريست: «و لقد كان بكي علي ابيه الحسين عشرين سنة...»؛[9] يعني براي پدرش حسين(ع) بيست سال گريه كرد. يك روز غلامش عرض كرد: اي پسر رسول خدا، حزن و اندوه شما كي تمام ميشود؟ امام فرمود: واي بر تو! يعقوب نبي با اينكه دوازده پسر داشت، در فراق يوسف به قدري گريست كه چشمانش نابينا شد، و اينك من كه شاهد شهادت پدرم و عمويم و هفده نفر از اهل بيتم بودم، چگونه حزن من تمام شدني است؟[10]
امام سجّاد(ع) با اين حالت گريهها و عزاداري خويش، از ارزشها دفاع ميكرد و ميراث عاشورا را زنده نگاه ميداشت و درس توحيد، اخلاق و آداب اجتماعي ميداد و ميفرمود: «قتل ابن رسول الله جائعاً، قتل ابن رسول الله عطشاناً»؛ پس گريههاي امام زين العابدين(ع)، خون دل بود كه جاري ميشد.
پی نوشتها:
[1]. بحارالانوار، مرحوم مجلسي، ج 45، ص 46. الدمعة الساكبة، ج 4، ص 334.
[2]. بحارالانوار، ج 45، ص 206، 207.
[3]. همان، ج 45، ص 218.
[4]. همان، ج 45، ص 233.
[5]. همان، ج 45، ص 220، 229.
[6]. در جلد 45 بحارالانوار روايات زيادي درباره خون گريستن آسمان و زمين وارد شده است ر.ك: ص 211، حديث 25 و 26 . 19 و حديث 40 و 41، ص 217.
[7]. متن كامل زيارت ناحيهي مقدسه در بحارالانوار، ج 45، ص 65 الي 72 آمده است كه نام شهيدان را يكايك ميشمارد و سلام ميدهد. شايان ذكر است كه مرحوم فيض الاسلام در كتاب ترجمه خاتون دوسرا، زندگي حضرت زينب (س) در ص 217 آورده است كه زيارت ناحيه مقدسه از امام حسن عسكري و تاريخ صدور آن سال 252 هجري قمري است و ولادت حضرت امام زمان در سال 255 يا 256 است، والله العالم.
[8]. سوگ نامه آل محمد، محمد اشتهاردي، ص 154 و 156، انتشارات ناصر، سال 71، چاپ سوم.
[9]. بحارالانوار، ج 46، ص 63.
[10]. ر. ك: همان ص 63.
منبع: نهضت عاشورا (تحريفها و شبههها)، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزهي علميه (1381)
تازه های پرسش و پاسخ
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}